نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

رفتم شهرکتاب مرکزی

چسبید،شیرین،شورانگیز،حال خوب کن

مثل آرایشگاهی که اردیبهشت بعد از سه ماه رفتم و سونو گرافی سر روشنا که ماه هفتم رفتم و فهمیدم دختر...کرونا لذت های اندک را چه پررنگ کردی ممنونم ازت

پ.ن:روزهای خاص

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد