نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

تناقض یعنی حال این روزهای من...آرامش عجیبی دارم که تلاشی برای داشتن یک خلوت چندساعت برای انجام کارهای شخصی (حال خوب کنم!) انجام نمیدهم...چون فرصت دارم بی دغدغه با زینا بازی کنم،به روشنا برسم،خانه را مرتب کنم و حتی یک قهوه بخورم اما از یک طرف هم صدایی به من می گوید پس من چه؟زندگی ات خلاصه شده در چی؟

این تناقض ها تا پنج سال آینده مرا مثل موریانه میخورد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد