نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

از آن حال خوب کن های دور از دسترس

دنبال کارم.

کاری که درآمدخوبی داشته باشد،با آنچه از خودم شناختم با مردم در ارتباط نباشم،در خانه باشم و کنار بچه ها

آموزش های ابتدایی این شغل خوب که مربوط به بازار مالی است را لاک پشت وار حتی آرام تر پیش می برم

اما

آنچه قلب من را در مشت خودش گرفته،صدای خِشِ نخ روی کارگاه گلدوزی است،بازی رنگ ها و گل ها،طرح ها ی ظریف و حاشیه های جذاب گلدوزی شده

نزدیک دوسال هست که بساط نخ و سوزنم را جمع کردم گذاشتم بالای کمد

نمی دانم کی دوباره می بینم شان.

نظرات 1 + ارسال نظر
آرامش دوشنبه 31 مرداد 1401 ساعت 20:47 http://harim-e-del.blog.ir

دنباله‌ی نخِ همین حال خوب رو بگیر مونا، این کارها دور از دسترس نیستن، ماییم که خودمون رو میون چیزایی که توی حال خوبمون بی‌اثرن یا بدتر از اون نتیجه‌ی عکس میدن گم و گور کردیم
این چیزای خوشگل کوچولو موچولو طرفدار زیاد داره، پیج بزن برو تو کار فروشش

می دونی سوزن دست گرفتن کنار روشنا واقعا فاجعه آمیز!کلا هرکاری که تمرکز بخواهد وقتی روشنا بیداره نمیشه
وقتی خواب هم مشغول ورزش و استراحتم
یکی دو سال دیگه دوباره بساط ام رو پهن می کنم امیدوارم بتونم پیج بزنم و موفق باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد