نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

روشنا

عادت ندارم از بچه هام بنویسم...هرکدام دفتر جداگانه ای دارند که آنجا برایشان از کارهایشان می نویسم

اما روشنا این بچه خوش اخلاق آرام چنان با خونسردی بدقلق ترین و لجبازترین بچه من شده که حس می کنم دارم پودر می شوم!

هربار می خواهیم بیرون برویم نمی آید،وقتی می خواهیم برگردیم برنمی گردد!

اصرار دارد در خانه و خیابان تنها بگذارمش و بروم!!!!!

امتحان کردم و تنها گذاشتمش با خونسردی و خوشحالی برای خودش می چرخد!!!

قضیه پوشک بعد از چهارهفته هنوز همانجور افتان و خیزان مانده!


نظرات 2 + ارسال نظر
سپیده سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 14:23 http://Sepidehalipour.ir

آخ چقدر می‌فهممت برای بخش لجبازی

اووف یعنی پیرشدم

نسترن شنبه 15 مهر 1402 ساعت 23:30 http://second-house.blogfa.com/

دو سال ونیم تا سه سال هست؟!
چون دقیقا دخترک ما نیز چنین است تازه موهایش را هم شانه نمی‌زند و با هزاااار ترفند ممکن است رضایت بدهد احتمالا اقتضای سنش هست

سه سال و دوماه!
امان از اقتضاهای سن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد