ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
صفحه این.ستا.گرام را باز می کنم،چشمم به مونایی می افتد که کلاه سبز سرش کرده،مداد چشم سبز کشیده و از ته دل می خندد.
دلم برای تمام موناهایی که می توانستم جایشان باشم و نیستم،تنگ شده!
موناهای راننده،موناهای شاغل،موناهای مهندس،معلم،هنرمند،بلاگر،حتی مونایی که از رابطه بیرون آمده،سیگار می کشد،داد می زند،حس پوچی دارد
موناهایی که شبیه آلان من نیستند،پوشش، عقیده و جهان بینی شان متفاوت است،
مثل من وسط یک خانه بهم ریخته،با بچه ای روی پا و کتابی در دست،نیستند،
کاش زندگی فرصت این تغییر نقش ها را به ما می داد.
پ.ن:البته هرگز نمی خواستم یک مونای درگیر جنگ و تبعیض باشم.
برای روزهای نیامده و آن ورژن از مونا ها بجنگ
کاش میشد نجنگید...کاش دنیا جای بهتری بود
دروغه اگه بگم تو اینستاگرام همین حس رو پیدا نمیکنم.
از آفت های این فضاست