نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

سایه جنگ

دیروز صبح زود بیدار شدم درس بخوانم کاملا دیوانه شده بودم،

به این فکر می کردم اگر جنگ شد و مجبور شدیم  خانه را ترک کنیم،من چه چیزی برمی دارم؟

فقط لباس و اسباب بازی بچه ها،دیوانه وار می خواستم آب در دل بچه ها تکان نخورد!آن هم وسط جنگ و آوارگی

مثل یک فیلم لحظه ای جلوی چشمانم آمد که در خانه ام را می بندم به امید اینکه وقتی برمی گردم سالم باشد...و بعد انگار ویرانه ای دیدم که وسایل خانه ی ما از بین سنگ و بتن ها پیدا بود...

غم آوارگی غم سنگینی است...کاش مردان جنگی بفهمند این مردم عادی هستند که تاوان جنگ را می دهند..‌.


نظرات 7 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 19 مهر 1403 ساعت 10:41 http://mydayz.blogfa.com/?

من هم همین حس رو داشتم ...خونه ی کوچیکی دارم که دوستش دارم ...عاشق دنیا و امیال دنیوی هستیم و ازش شرمنده نیستم ...در کابینت کریستال ها رو که باز میکنم حس میکنم رفتم بهشت ...فرش رو که جارو میزنم و خوابش می افته و برق میزنه جون می گیرم ...عاشق زمستون و خوابیدن کنار بخاری ام ...
چیزهای خیلی خیلی ساده ...
عاشق دیدن گازم که روش غذایی در حال جوش خوردن هست ...

ادمی سخت ارامشش رو بدست اورده ...از دست دادنش سرچیزی که بهش تحمیل میشه ساده نیست ...

لیلی عزیزم...بارها کامنتت رو خوندم،دیدم من هم سخت عاشق دنیام و سال ها می ترسیدم از گفتنش،حالا حس بهتری دارم

سوسن پنج‌شنبه 12 مهر 1403 ساعت 19:39

من نوشتم خوشحال میشن؟ من میگم این طرز تفکر شما که فقط زمانی شروع به اعتراض میکنید که پای بچه های خودتون وسط باشه، و در غیر این صورت تو خواب راحت خودتون هستید سانتی مانتالیسمه. از نظرتون بچه خودتون بچه ست بچه بقیه توله سگ. برای همینم اگه جنگ بشه بده چون بچه شما میترسه اما اگه هستی نارویی کشته بشه دیگه چه میشه کرد تلفات جانبی ناشی از امنیت داشتن کشوره و اگه اون موقع این کار رو نمیکردن الان کشور اشغال شده بود!
حالم از این سانتی مانتالیسم به هم میخورد.

این برداشت غیرمنصفانه شماست...

سوسن پنج‌شنبه 12 مهر 1403 ساعت 18:57

اگه به ته دلم رجوع کنم به نظرم این هم سانتی مانتالیسم طبقه بالای متوسطه. وای اگر جنگ بشه بچه های من می ترسند! خب بترسند، الان یک عالمه بچه هستند تو ایران که با وحشتناک ترین شرایط زندگی می کنند و کسی هم خواب شبش به خاطرشون خراب نمیشه. بقیه بچه ها هم مثل اونها. اون *مردان جنگی* اگه کلا خاطر آدمها براشون عزیز بود اول یک فکری به حال این مشکلات می کردند.

یعنی مادران طبقه پایین به فکر بچه هاشون نیستند؟از مرگ بچه هاشون،ترسیدن و زخمی شدنشون زیر آوار خوشحال می شن؟
چه تفکر جالبی!!!!

به لاندا و سمیه پنج‌شنبه 12 مهر 1403 ساعت 18:00

مگه دارن واسه خودشون میرن
رفتن شهید شدن که شما بری شمال و مسافر خارج از کشور و بری سرکار و درآمد داشته باشی فکر کردی الکی و رو هوا میتونی به زندگیت برسی

کاش حلقه اول جنگ وجود نداشت که عزیزان خانواده ها برای خاطر ما شهید نشوند

سمیه س به لاندا چهارشنبه 11 مهر 1403 ساعت 10:45

این دسته از مادران مدام شعار میدند فرزندم فدای این و اون
اینها حتی قانون طبیعت رو هم زیر سوال بردند
تعصب آدم رو گور و قلب رو سنگ می کنه

لاندا سه‌شنبه 10 مهر 1403 ساعت 11:12

سلام. من خیلی میخوام که بحث سیاسی نکنم اینجا ولی خب پستات داره میگه که آمادگیش رو داری.
همین مردان جنگی که میگی، شامل شهدای جدیدتون هم میشن که ذکر لبشون جهاده! یا جهاد یا شهادت! و این رو نمی بینن که اگه خودشون عاشق جنگ و شهادتن، یه عالمه کودک بی گناه هم سرشون داره به باد میره. همه چیز فدای اعتقاداتشون! حتی جون و روح بچه ها.... و من در عجبم از مادرانی که هم عقیده هستن با این مردان جنگی!

من باهات هم عقیده ام لاندای عزیز....

مامان چیچیلاس سه‌شنبه 10 مهر 1403 ساعت 09:13 https://mamachichi.blogsky.com/

برای چی به اخبار گوش می دی؟ فهمیدن اخبار دنیا چه کمکی بهت کرد؟ بشین درس بخون و به بچه هات برس. تصمیم های بزرگ مال ماها نیست اگر هم اتفاقی بیفته باهاش روبرومیشیم

من دنبال اخبار نیستم....ظاهرا این روزها اخبار دنبال ماست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد