نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

حال بهتری دارم....نه اینکه چالش هایم با زندگی کمتر شده باشد،نه!

اینکه آگاهانه غذا می خورم حالم را بهتر کرده،

اینکه برای خوراک خودم که تنها آدم خوش غذای خانه هستم،هم دقت دارم حالم خوب شده،

امروز که سیاه دانه ریختم روی سالاد و گذاشتم کنار ظرف ماست و سوپ و سه کف دست نان

از سینی کامل ناهارم تعجب کردم

روزهای دیگر آنقدر دل ضعف داشتم موقع ناهار که فقط کاسه سوپ را پر می کردم و می خوردم آن هم نه یک کاسه،سه چهار کاسه!

یا همین امروز که نزدیک ظهر بیدار شدم صبحانه ام را کامل خوردم،برای من که اینجور مواقع  صبحانه را حذف می کردم یک موفقیت بزرگ به حساب می اید!

در نتیجه بعد از شش روز رژیم نه قندم بعد از شیردادن می افتد،نه نصف شب به خوراکی ها حمله می کنم و نه شیرم کم شده و در نهایت ۶۰۰گرم کم کردم!


نظرات 1 + ارسال نظر
مهتاب دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت 02:33 https://privacymahtab.blogsky.com

این خوبه ، به کسی که عاشقشیم چه جوری میرسیم اونجوری باید اول به خودمون برسیم به نظرم !

دقیقا!خود دوستی باعث میشه حال آدم بهتر باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد