نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

روزنگار

یک نفر باید باشد،که از ذوق دیدارش دست و دلت به هیچ کار نرود جز اینکه بروی سراغ کمد لباس ها و به این فکر کنی چی بپوشی!

ساعت های جلوی آیینه آرایش کنی،حرف هایی که موقع خوردن قهوه به او می گویی را مرور کنی،

ساعت شماری کنی و بروی سر قرار!

دوسال می شود که برای دیدن مشاور عزیزم (خانم دکتر هستند)!همین حس را تجربه می کنم،بگردید برای خودتان همچین دوست،رفیق و هم زبانی پیدا کنید که زندگی بدون این آدم ها خیلی سخت می گذرد.

پ.ن:لطفا دنبال آدرس و شماره مطب خانم دکتر نباشید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد