نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

دی ماه

این روزها نوشتم نمی آید...هرچه به نیمه ی دی نزدیکتر می شویم،هوا که سرد و بی بارش می شود،آفتاب که از پشت آلودگی ها بی رمق می تابد،دلهره می گیرم،

دلهره آن جمعه ی سیاه و هفته ی بعد از آن،

داغی بر دل دارم شبیه داغ بچه از دست داده ها،

انگار گوشه ی جگر مادری را با مهری داغ زده باشند،همین قدر درد و اشک باهم،همین اندازه سوال بی جواب که چرا آنقدر ناجوانمردانه؟

برای حرف ز که دنبال ایده بودم،به نام سرباز رسیدم،بعد سرچ و سرچ،مکتب حاج قاسم را ورق می زدم،اشک می ریختم،اشک بود و اشک،

روشنا روی پایم خوابیده بود و من آرام زار می زدم،انگار همین آلان خبر را شنیده باشم،

من داغدارم،نه اینکه بر عقیده ی حاج قاسم باشم،نه،او را هم نمی شناختم،فقط اسم بود و چندتا عکس تکراری،

اما او مرد صادق الوعده بود،در وعده ای که داد راستگو بود،

این برای من که در سرزمین وعده های دروغ بزرگ شدم،ستاره ای بود در آسمان ظلمانی شب،

حتی وعده ی انتقام سخت او هم درست از کار در نیامد،تیری به سمت دشمن پرتاب شد و ۱۷۶ نفر در آسمان بی گناه پرپر شدند...

نباید برای از دست دادن او زار بزنم؟

نباید دی ماه برایم سیاه و سخت بگذرد؟

می گذرد،دوسال است که دی ماه برایم عذاب است و درد جگر و سوال چرا....

نظرات 16 + ارسال نظر
مامان چیچیلاس دوشنبه 13 دی 1400 ساعت 14:27 http://Mamachichi.blogsky.com

سلام .نه به نظر من نباید زار بزنی.

حال دل آدم ها متفاوت....اما کار هر روز من این روزها گریه است.

آویزوووووووون دوشنبه 13 دی 1400 ساعت 11:02 http://avizooon92.blogfa.com/

واقعا درست میگی سخت و دردناک بود اینطور شهادت
ولی همین سخت بودن باعث بیدار شدن دل ها شد.
به امید اینکه افکار و اعمالمون هم بیدار بشن...

امیدوارم....هرکس یک روز بیدار می شود اگر بیدار بماند البته

محدثه دوشنبه 13 دی 1400 ساعت 07:35

خیلی مونده تا پرده ها کنار بره وما آدم ها درست و غلط رو تشخیص بدیم. وقتی نمیشه برای خودت سوگواری کنی چون متهم میشی!
تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند….

محدثه ی عزیزم
متاسفانه اکثرا از حال دل آدم ها بی خبراند و در این بی خبری چقدر قضاوت می کنند....

برای مونا یکشنبه 12 دی 1400 ساعت 16:58

سلام مونا
من در سال های زندگیم خصوصا این اواخر یاد گرفتم "عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد!"
عشق حاج قاسم مثل یک شمع روشن در کنج قلب ما برای همیشه گرم و روشن خواهد ماند حتی اگر هزاران نفر آن را انکار کنند.

چه قشنگ گفتی......همیشه یادم می ماند این جمله

آرامش شنبه 11 دی 1400 ساعت 18:00

مونا جان کاملا موافقم باهات و البته توی کامنت قبلیم قصدم اشاره به مکتب و حزب و گروه خاصی نبود یه جوری بازی با کلمات شد انگار! منظورم به طور کلی کسانی بود که شعار برای اصلاح اوضاع موجود زیاد میدن فرقی هم نمیکنه کدام جناح، همشون همینن، موقع عمل کو اون مرد میدون؟!!!

درست میگی آرامش عزیزم

سپیده شنبه 11 دی 1400 ساعت 16:30 http://sepidehalipour.ir

زورمون به زندگی نمیرسه.زندگی رو باید زندگی کرد باهمه پستی و بلندی هاش....ولی راستش هنوز اشک میارن تو چشمام، تکرار این موضوع هایی که هیچ وقت تکراری نمیشه غمش و دردش

دقیقا،زندگی همین بالا و پایین های خارج از اراده و خواست ماست....ولی خب اشک که می تونیم بریزیم برای دردهای ناخواسته

مخاطب خاموش شنبه 11 دی 1400 ساعت 16:27

کشته شدن انسانها در همه جای دنیا دردناکه،چه در فرودگاه بغداد،چه در خیابانهای تهران،چه در افغانستان و عراق و سوریه و چه در میان زمین و آسمان و در هواپیمای مسافربری و چه در نیزارهای ماهشهر.

برای من سوالی وجود داره که پاسخ تلخی داره.
در آبان ۹۸ و قطعی اینترنت و کشتار مردم آقای سلیمانی کجا ایستاده بودند؟ اگه اوضاع وخیم تر میشد و میزان اعتراضات بالاتر می رفت و احتیاج به خشونت بیشتری برای سرکوب میشد و نیاز بود که ایشون شخصا به میدان بیان،آیا به صف مردم می پیوستند یا سمت زور و زر و ظلم می ایستادند؟؟؟

مخاطب خاموش عزیز
نمی دانم چقدر تجربه زندگی داری
اما سال هاست فهمیدم جدل و دفاع از هرعقیده ای بی فایده است
لطفا انرژی و توان فکری خودت رو برای جدل هدر نده

برای مخاطب خاموش شنبه 11 دی 1400 ساعت 14:12

انسان امروزی در قرن 21 حتما این رو هم میدونه کشته شدن یک انسان خارج از مرزهای کشورش و در کشور همسایه، اون هم نه به دست مردمان همون کشور همسایه، که به دست افرادی از کشور بیگانه، نقض واضح و روشن حقوق انسانی و حقوق بین المللی بشریته!
البته تا زمانی که ما انسانهای امروزی سرمون رو مثل کبک فرو نکنیم تو برف تا کسی غیر از خودمون رو نبینیم و فقط فکر کنیم حرف خودمون درسته و بقیه رو متهم به جوگیر بودن و تحت تاثیر فضا بودن کنیم.
و همیشه طرفداران حق اندک هستن... حاج قاسم سلیمانی حتی تو کشور خودش هم غریب بود

گاهی باید سکوت کرد...حرف ها همه گفتنی نیست
هرچند بسیار خوب گفتید

آرامش شنبه 11 دی 1400 ساعت 13:31

دقیقا مرد میدان بود نه صرفاً شعار دادن و فراموش کردن... اگر خونش در جهت اصلاح ریخته شد، خونی رو در جهت اصلاحات توی شیشه نکرد!

او با هیچ انسانی در هیچ مکتب و عقیده ای کاری نداشت مگر آن ها که از وادی انسان بودن خارج شده بودند....

کیمیا شنبه 11 دی 1400 ساعت 13:05

سلام عزیزم
کاملا درکت می کنم
قلب وقتی پاک باشه نور آدم ها رو درک می کنه
حاج قاسم جوری بود که هرکی دلش صاف باشه نمیتونه اشکش رو نگه داره
بعد حاج قاسم بود که فهمیدم ، وقتی خدا فرمودند داغ امام حسین علیه السلام داغیه که هرگز سرد نمیشه یعنی چی
امام حسین علیه السلام چی بودن که بعد ۱۴۰۰ سال هنوز داغش تازه است
منم وقتی عکسش رو میبینم یا صداش رو میشنوم نمیتونم اشکم رو کنترل کنم
ان شاءالله که هنوز قلبمون از گناه سیاه نشده

کیمیا بانوی عزیز....چه خوب گفتی....اشکم قطع نمی شود،دوسال،هربار به صورتی اسم و تصویر حاج قاسم را دیدم،قلبم تیر کشید و هزار پاره شد
جایی خواندم عالمی گفتند قلب امام زمان در غم حاج قاسم است که ما اینگونه زیر و رو می شویم
حراره فی قلوب المومنین....

آویزوووووووون شنبه 11 دی 1400 ساعت 00:59 http://avizooon92.blogfa.com/

از دی ،دلگیر نباش
دی ، ماهی بود که حاج قاسم به آرزوش رسید
ما کی به آرزوهامون می رسیم
و ایضا به پاسخ سوال هامون!؟

حاج قاسم ناجوانمردانه شهید شد،این من را عذاب می دهد،اگر به دست داعش یا اسرائیل و امریکا ده بار در میدان جنگ شهید شده بود اینقدر سخت نبود تا نیمه شبی بزدلانه در فرودگاه با پهباد...

سمیه جمعه 10 دی 1400 ساعت 22:48

کسانی رو که این مکتب رو قبول دارند و ناراحت قاسم سلیمانی هستند رو می فهمم، اما در این دو سال تعجب می کنم از آدمهایی که این فرد رو تافته جدا بافته ای از رژیم می دونن و به شدت سعی دارن بگن متفاوت بوده، آدمی از بطن اینها، که سیاستهای نظام با او هماهنگ می شده و اهداف اینها رو دنبال می کرده، شما که مردمان خاورمیان رو به درستی قربانی جنگ و به نوعی سیاستمدارانش می دونید چطور برای یک سیاستمدار اینقدر غصه می خورید؟ حیف نیست از آدمهایی صاف و ساده مثل من و شما که برای سیاستمدار غصه بخوریم؟
در عجبم

متشکرم.

Reyhane R جمعه 10 دی 1400 ساعت 19:32 http://injabedoneman.blog.ir/

بدیش اینه که حتی نمیتونیم راحت درونیاتمون رو بگیم و احساس ناراحتی و غممون رو بیان کنیم.سریع متهم میشیم به سطحی نگر بودن و جو گیر شدن و شعار زده بودن !!!

ریحانه عزیزم،من هم در معرض این قضاوت ناعادلانه هستم،اما درد دلم بیشتر از غمی هست که حرف نامنصافان بهم تحمیل می کند...

نرگس جمعه 10 دی 1400 ساعت 19:29 http://joqdebaroonkhorde.blogfa.com

حتی اگر مکتب و اساسا رویکرد مکتب رو قبول نداشته باشم که ندارم:) اما همیشه دوست دار کسایی هستم که اگر یه چیزی رو قبول دارن واقعا دوستش دارن و صادقانه بهش اعتقاد دارن و از این جهت قابل احترامی دمت گرم واقعا:)
دی ماه برای منم غم انگیزه دقیقا به دلیل پر پر شدن اون ۱۷۶ تایی که باهاشون همذات پنداری داشتم! دقیقا خودمونو می دیدم که چی توی این سال و سن فهمیدیم مگه به جز گذشتن و رفتن پیوسته؟! تا اومدن ببینن زندگی میتونه چه رنگای دیگه ای داشته باشه اون اتفاق وحشتناک افتاد! و نقطه دراماتیک ماجرا اینه که سقوطش نه نقص فنی و شرایط طبیعی، که دقیقا همون چیزی بود که داشتن ازش فرار میکردن! درحال فرار از آشفتگی های خاورمیانه و در حال تلاش برای اینکه جبر جغرافیا رو مختارانه تغییر بدن بازم گرفتار همون چیزی شدن که ازش فرار میکردن! واقعا قلب آدم ترک برمیداره:)

نرگس عزیزم...کامنت دردآوری نوشتی....ما مردمان خاورمیانه در قرن ۲۱ هم قربانی جنگیم

مخاطب خاموش جمعه 10 دی 1400 ساعت 17:06

قصدم این نیست که بخاطر اعتقاد و افکارتون ملامت و مواخذه تون کنم،اما انسان امروزی در قرن ۲۱ نباید بخاطر چند تا عکس و شعار و داستان، بدون آگاهی و تحقیق تحت تاثیر قرار بگیره.

متشکرم.

فاضله جمعه 10 دی 1400 ساعت 12:44 http://golneveshteshgh.blogsky.com

میگذره عزیز

دقیقا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد