نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

کله ی صبح چی بار گذاشتی؟؟؟؟

زن کدبانوی درونم،بعد از اینکه دیروز به خاطر بی حوصلگی و درگیر یک پروژه بودن،دوبار غذاش سوخت!

از دیشب لپه را خیس کرد،گوشت را از فریزر درآورد و بعد از رفتن زینا موهایش را جمع کرد و رفت پای گاز تا قیمه درست کند!

و نتیجه اینکه آلان ساعت هفت و نیم صبح قابلمه قیمه روی شعله ی خیلی کم گاز در حال پختن است!!!!


نظرات 4 + ارسال نظر
سپیده جمعه 2 اردیبهشت 1401 ساعت 22:28 http://Sepidehalipour.ir

حسشو دوس داشتم.یه جور پیروزی بعد شکست

دقیقاااااا

هدهد چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 23:22

آفرین قهرمان
من از اول ماه رمضون میخوام یه شب قیمه درست کنم و هنوز اون شب نیومده

خدا قوت قهرمان
میاد به زودی اگر خدا بخواد

زهرا چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 08:42 http://pichakkk.blogsky.com

آخیشششششش
قشنگ تا ظهر رو با یک خیال آسوده کیف کن

دقیقاااااا
زن های قدیم با اون همه بچه و کار خدایی وقتی برای غذا پختن نمی ذاشتن و غذاهاشون هم خوشمزه می شد

خانمــــی چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 08:20 http://dar-masire-zendegi1.blogfa.com/

به به آفرین به زن کدبانوی درون، نووووش جان این قیمه ای که قراره عالی جا بیفته

ممنونم خانمی جانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد