نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

کودک همسری

خانه ما خیلی سرد،مثل هرسال،انگار که تمام شوفاژها خاموش اند و در و پنجره باز!

قهوه دم کردم لباس گرم پوشیدم و نشستم پای درس ها.

پادکستی که دیروز گوش کردم در مورد کودک همسری بود(کودک همسری و حس جدا افتادگی بین آن ها و دیگران)،

دردناک و غم انگیز بود.

نقطه مشترک چندتا از سر گذشت ها دخالت مادر و اصرار مادر در ازدواج دخترها و مخالف بی اثر پدرها بود!

واقعانمی فهمم مادری که خودش کودک همسر بوده و درد کشیده چطور راضی شده دخترش هم کودک همسر باشد؟

با اینکه من نوزده سالگی ازدواج کردم اما واقعا حس جدا افتادگی از همسن و سال هایم را دارم که آلان شاغل و وکیل اند،تازه مادر شدند یا هنوز مجرد اند.

دخترهایی که وقت داشتند به رویاهایشان برسند،با آدم ها بُر بخورند،دیت بروند،جواب رد بدهند،دل شکسته بشوند و از جا بلند شوند.

امروز میخواهم موقع تمیزکاری اپیزود"بچه دارها" را گوش بدهم،بچه داری چگونه بین ما و دیگران حس جدا افتادگی ایجاد می کند.


نظرات 5 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 14 آذر 1403 ساعت 12:09 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

میدونی مونا جان من چون خودم دیر ازدواج کردم اتفاقا دلم میخواست زود ازدواج میکردم و شاید خیلی سالهای عمرم حسرت کسانی را میخوردم که زود ازدواج کردند و تکلیف زندگیشون مشخص شده . تو نمی دونی دیر ازدواج کردن هم توی جامعه ما چه مشکلاتی داره و چقدر از حرفهای اطرافیان ناراحت میشدم و حتی گریه میکردم. مثل وقتی که مادربزرگم جلوی عمه م برگشت بهم گفت " الهی بمیرم برای تو . ننه من فقط غصه تو را میخورم خدا کنه تو هم بختت باز بشه "!!! و من چقدر تحقیر میشدم . یا چقدر از احساسات من بپای مردهایی حروم شد که موندگار نبودند توی زندگیم و همش میگفتم خوشبحال اونایی که دیگه همسرشون را انتخاب کردند و دیگه راحت میتونن برسن به بقیه خواسته هاشون .
میخوام بگم خیال نکن اونایی که ازدواج نمیکنند یا دیر ازدواج میکنند خیلی خوشبختند. اگر فرصت داری کتاب " ایام بی شوهری " را حتما بخون تا بتونی به درکی از زندگی زنانی که ازدواج نکردند و بچه دار نشدند برسی. همینطور اپیزود " مجردها " توی رادیو مرز هم جالب بود. البته شاید حسن دیر ازدواج کردن برای من این بود که الان هیچ وقت از ازدواج کردن و بچه دار شدنم پشیمون نشدم و واقعا زندگی بعد ازدواجم را با تمام مشکلاتش بسیار بسیار ترجیح میدم به زندگی مجردیم

فرزانه عزیزم
به نظرم ازدواج مثل هر مرحله از زندگی باید به وقتش باشه
همین حس تحقیر شدن و فشار رو من دارم سال ها به عنوان "مادر خانه دار بدون استقلال مالی" تحمل می کنم
به نظرم جامعه به زن ها فشار یکسانی وارد می کند با عنوان های متفاوت
اندازه فشار یکسان و حال بد هم یکسان.
تکلیف زندگی مشخص شدن برای زن هایی که دیرتر ازدواج می کنند یک موهبت اما برای زن هایی مثل من یعنی از سن کم درگیر مشکلات بزرگ زندگی شدن...یعنی خستگی خانه داری و شوهر داری رو از سن کم تجربه کردن،یعنی گاهی با خودت فک. می کنی اگر وقتی سی سالم بود و شوهرم فعلی ام خواستگارم بود باهاش ازدواج می کردم؟

ویرگول سه‌شنبه 13 آذر 1403 ساعت 18:09 http://Haroz.blogsky.com

من که کلا همیشه سردمه، یعنی همیشه هااااا و خوب هیچی هم نمی تونم بپوشم جوراب بپوشم تو خونه نفسم می گیره، شلوار بلند هم همینطور، آستین بلندم هم ایضا
واییییی چه کوچولو بودی عزیزم البته من خودمم زود ازدواج کردم ۲۴ سالم بود ولی خوب خودم می خواستم
کلا بعضی از تصمیم های آدمها تو زندگی رو نمیشه فهمید تا جای اون آدم نباشی. خیلی چیزا هم تدی این تصمیم گیری ها دخیله مثل سطح تحصیلات، مراودات خانوادگی، تربیت،‌....
واقعا مادر بودن کار سختیه، پر از مسئولیت ولی شیرین، خدا قوت

وای خیلی سخت میشه که!من نیمه دوم سال با کلاه و جوراب پشمی و بافتنی و شلوار تو خونه تردد می کنم!!!!
آخی شما هم خیلی جوون بودی ویرگول عزیزم
ممنونم

محبوب حبیب سه‌شنبه 13 آذر 1403 ساعت 08:19

جالبه حالا که من دیر ازدواج کردم و فرصت بچه دوم داشتن برام خیلی کمرنگ شده، آرزو میکردم خیلی زود ازدواج میکردم. البته با کسی هم مسیر خودم. مثلا اوایل یا اواخر لیسانس نهایت ازدواج میکردم.

به نظرم بستگی به شرایط هر فرد داره دوستم

نسترن دوشنبه 12 آذر 1403 ساعت 15:10 http://second-house.blogfa.com/

19سالگی واقعا زود بوده مونا ولی یادمه خودت گفنی با عشق ازدواج کردی و بنظرم این یه نقطه قوته

ازدواج ما کاملا سنتی بود نسترن عزیزم و این همه چالش نتیجه همچین ازدواجیه!

فرزانه دوشنبه 12 آذر 1403 ساعت 12:06 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

خونه ما هم همینجوره لعنتی چون رو به آفتاب نیست و طبقه آخر هستیم و طبقه ی زیرمون هم ساکن نیست

خیلی سخت واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد