ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مدت هاست در کانال می نویسم
هرچند که حس و حالم وقتی اینجا می نویسم با کانال نویسی متفاوت هست،
ولی دیروز که دوباره بلاگ.اسکای سفید شد،از اینکه کانال دارم خوشحال بودم.
ممبرهای زیادی ندارم،
حقیقتا تعداد اعضای کانال برایم اهمیتی ندارد،مهم بودن همان پنجاه و یکی و دونفر هست که دوست دارند نوشته هایم را دنبال کنند.
خسته ام
هم جسم هم روانم.
هفته پرکار و پر استرسی داشتم.
جمعه ها مثل همیشه حوصله سر بر می گذرد.
خوشحالم دوماه بعد که بازسازی خانه مادرم تمام شود هرجمعه وسیله برمی داریم و با بچه ها می رویم آنجا که خوش می گذرد،
شهربازی و پاساژ نزدیک،آدم ها در رفت و آمدند و از همه مهم تر داخل شهر و با شهرک کوچک خودمان خیلی تفاوت دارد.
مختصر خانه تکانی کردم،
خرید هم ندارم
اسفند آرام و بی هیاهویی در پیش دارم.
دوستش دارم.