ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اسفند رسید،برای من خیلی سر صبر آمد،آرام آرام دی و بهمن را گذراندم در بدوبدوهای بی وقفه،
باران می آید،منتظرش بودم،باران که ببارد،هوا که سرمای سنگین را بشکند موقع جوانه زدن من می شود، خاک ها را کنار می زنم،شادی زیر پوستم می دود،از نردبان بالا می روم،پرده های خاکی را باز می کنم،شیشه را دستمال می کشم،خنکای هوا می ریزد داخل اتاق بهم ریخته که جارو برقی و دستمال های رنگارنگ و شیشه پاکن و طی گوشه کنارش جا خوش کرده،اتاق را تمیز می کنم،پرده تمیز و خوشبو را وصل می کنم،اتاق بوی خوب مایع نرم کننده می گیرد،خاک از گوشه اتاق و تخت و تشک رفته،همه چیز برای مدتی مرتب سرجای خودش نشسته،روتختی و رومیزی ها عوض شده،
شادی دویده زیر پوست خانه و اهلی اش،آقای میم عیدی می گیرد یک روز تعطیل زود از خواب بیدار می شود و بعد از یکسال چهارتایی به خرید عید می رویم،کمی شکلات و آجیل و میوه خشک می ریزم داخل ظرف برنجی شیشه ای روی میز،آرایشگاه می روم،لباس نو می پوشم،بهار را در آغوش می گیرم،
من دختر بهارم و در بهار هرسال متولد می شوم....
*******
من که قصد خانه تکانی نداشتم آلان خانه ی مان شبیه هرسال شده!نردبان وسط خانه است،کمد بچه ها را تکاندم!پرده اتاق و شیشه پنجره شان را شستم!
فردا نوبت اتاق خودمان و آشپزخانه است تا پرده و شیشه شویی داشته باشند!!!
پست قبل را کلا نادیده بگیرید!!!
خسته نباشی
راهیه که آخرش باید میرفتی
هر چند ما هنو شروع نکردیم
بازم یه قدم جلویی
سلام عزیزم،ممنونم
راه رفتنی رو باید رفت
من به دلایلی زودتر شروع و تموم کردم که تو پست های بعد میگم
بهبه


چه خانومی 
چه خونهای
چه پستی
جمع کدبانوهاست
سال نو پیشاپیش مبارک
ان شاءالله همیشه شاد و سالم باشین
سلام متشکرم
مونا مونا چه حس خوبی
پر از حس خوب
آفرین بهت خانمکدبانو
لذت بردم
پیشاپیش بهارت مبارک
نسترن عزیزم ممنونم،
بهار و سال نوات به شادی و سلامتی
سلام :)
چه پست خوبی بود مونا جان، حس کردم خودم هم به تمام کارهای عقبماندهی خونه تکونی با آرامش و سرِ صبر رسیدم و آهسته و پیوسته پیش میرم اما چه کنم سرم شلوغه و نشده مثل سالهای گذشته از همین روزها به پیشواز بهار زیبا برم
ممنونم آرامش عزیزم...چه خوب که این حس رو گرفتی!
هنوز برای خانه تکانی خیلی زود من امسال به دلایلی زودتر شروع کردم و اصلا عادت ندارم همه اش فکر می کنم پس فردا سال تحویل!!!!
مونا بوی عید و اون نرم کننده ای اینقدر خوب توصیف کردی تا همینجا اومد و نشست توی قلبم :)
+حدس میزدم دلت طاقت نیاره و بالاخره خونه تکونی کنی:) همینجوری از "فعلا فقط یه جارو بکشم" شروع میشه و با "پرده هارو هم بشورم دیگه" ادامه پیدا میکنه و با یه خونه تکونی اساسی تموم میشه:))
وای نرگس دیدی چی شد؟؟؟
برای من از اونجایی شروع شد که یادم افتاد همسایه مون نردبان داره بعد از کلاس آنلاین زینا رفتم ازش گرفتم!اول پرده رو باز کردم و قصدم فقططططط همین بود اما یکهو شد مثل هرسال!!!!