نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

پراکنده نوشت

*از پنجره کوه ها پیدا هستند با مختصر برف سفید روی قله،این هفته تیرماه شروع می شود و هنوز برف هست،باران می بارد آن هم رگبار.

*شاخص هوا را چک می کنم در شرایط ناسالم،ساعت هایی قرمز و حتی بنفش.آلودگی برای ازن هست،در گرمای سرظهر بیشتر می شود سعی میکنم ظهر تا عصر از خانه بیرون نرویم.

*آقای میم حال خوبی دارد،مثل همه ی مردها حال خوبش به جیبش وصل شده،دلم می خواهد این حال خوب،این حوصله داشتن برای من و بچه ها را تافت بزنم!

*چهارماه و بیست وشش روز برای آزمون وقت دارم،دقیقا روزی که می خواستم تولد۱۰ سالگی زینا را بگیرم آزمون دارم/:


نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت 11:33 http://joqdebaroonkhorde.blogfa.com/

قسمت آقای میم با مزه بود:)) پس ما دعا میکنیم که همیشه جیبش خوشحال باشه:))

+ایشالا که آزمون آبانو بترکونی حسابیییی:)) مطالعه مستمر همیشه جواب میده:) ایشالا سال دیگه این موقعا جای آزمون نگران انتخاب وکیل سرپرست و انتخاب محل اشتغالت باشی و هی غر بزنی که پس این پروانه هارو کی میدن ما بریم پرونده بگیریم:)) سال بعدش هم نگران پرونده ها باشی و حوصله‌ت از تماس های موکلا سر بره:))
کلی انرژی مثبت به سویت خلاصه

چه کامنت قشنگی...ممنونم ازت

لیلی یکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت 09:50 http://mydayz.blogfa.com/?

من از ته ته ته دلم دعا میکنم توی ازمون قبول بشی و با خبرهای خیلی خوب تولد 11 سالگی دختر گلت رو جشن بگیری

امیدوارم یه تافت جادویی باشه حال خوش تمام دلها رو تافت بزنه و بمونه !

وای لیلی عزیزم...چقدر خوشحالم کردی،امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد