ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
*عصر حدود ساعت ۳،به خاطر انعکاس نور به پنجره های برج روبه رویی خانه ما غرق نور کرم رنگ خورشید می شود و حتی رگه های آفتاب خانه را روشن می کند
من عاشق این نور غیر مستقیم هستم.
*با روشنا قدم زنان رفتیم سمت مدرسه زینا و پارکی که آنجا هست،هوا آرام آرام خنک می شود و من از این تغییر دما خوشحالم.
*سحرخیزی به خانه ما سر زده!
بچه ها هر دو شب حدود ۱۰خواب هستند و صبح بین ۷تا۸ بیدار،
من هم برای اینکه بتوانم درس بخوانم ساعت ۶بیدار می شوم و تصمیم دارم کم کم به ساعت ۴ صبح برسم.
*زینا سامان گرفته!می رود مدرسه، بازی می کند،حرف می زند،نقاشی می کشد,مشق می نویسد،خوشحالی از برق چشم هایش معلوم است.
*برای خودم هدیه گرفتم!برای گذراندن هفته های سخت و شلوغی که داشتم.
حالا همه چیز آرامش نسبی گرفته و پاییز می درخشد.
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
حالا حالا حس های خوب مانده … ببین کی گفتم ..
وای چه کامنت خوووووبی...روزهای خوب در پیش داشته باشی
دعا میکنم در درس و زندگی پیش رو موفق باشین. پاییز زیبا امید رو به دلتون آورده.
ممنونم لیلی عزیز
پاییز شما هم پرنور و ارام
الهی شکر
چه حسِ خوبی داشت نوشته ت