نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

روزنگار هفتم

ساعت ۲ظهر

روشنا بعد از یکی ،دو روز کم خوابیدن،خوابیده

زینا با دوستش کاردستی درست می کنند

نشستم روی چهارپایه کنار گاز،کوکو سرخ می کنم،ماشین لباسشویی لباس می شورد،آقای میم امروز خانه مانده و خوابیده

هوا گرم تر از روزهای قبل شده و آفتاب خانه را روشن کرده...

آرامش همین جاست،وقتی حال من خوب باشد.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهتاب سه‌شنبه 22 مهر 1399 ساعت 02:03 https://privacymahtab.blogsky.com

حال دلت همیشه خوب باشه الهی

حال دل شما هم خوب باشه❤

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد