نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار هشتم

زینا و آقای میم که خوابیدند،پروژه مرتب کردن اتاق و خانه که تمام شد،روشنا بیدار شد،تصمیم گرفتم به جای اینستا گردی فیلم ببینم،قبل ترها تعدادی فیلم علامت زده بودم،

rosie

انتخاب شد

فکر می کردم در مورد مصائب زن مطلقه است(پوستر فیلم این حس رو داشت)کاملا غافلگیر شدم

چقدر آرام بود خانم رزی،در شرایطی که ما هرگز تجربه نخواهیم کرد،با بچه ها صبور و مهربان بود

هر سکانس منتظر بودم داد بزند(واقعا حق داشت)اما با یک جمله

 i,m sorry

حل می کرد...شرایط سخت تر و سخت تر میشد،بچه ها آرام و سازگار همراهی می کردند،و همسرش مرد آرام و سخت کوش و فداکاری که دیده نمی شد

چه رابطه خوبی باهم داشتند،من هنوز نمی فهمم این همه مهربانی و صبر و سکوت در مشکلی به این سختی چه طوری امکان داشت؟

چقدر ما ایرانی ها خشن،غر غرو و طلبکار هستیم و ناسازگار

پ.ن:حتما فیلم رو ببینید،شبیه حال و روز ممکلت ماست

عکس فیلم در فیلیمو

http://s16.picofile.com/file/8410708092/Screenshot_20201013_021506_Aparat_Filimo.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد