نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار هُل هُلی!

دراز کشیدیم تا بخوابیم،زینا روی تختش،من و روشنا کنار هم روی زمین،ناراحتم،صبح ها دیر بیدار می شوم و هرچه می دوم به جایی نمی رسم،ورزش و صبحانه ی مفصل و البته تنها!به من انرژی می دهند...ساعت کوک کردم،با صدای خیلی کم که ۸صبح بیدارشوم،اگر بشود ورزش بکنم،صبحانه بخورم،جمع و جور کنم و یک چرت بزنم تا بیداری بچه ها...کاش بشود

نظرات 1 + ارسال نظر
------ سه‌شنبه 18 آذر 1399 ساعت 01:00 https://jadeyebipayan.blogsky.com

چه برنامه خوبی
خدا بچه هاتون رو حفظ کنه
موفق باشید

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد