چهارشنبه ی طلایی عزیزم
از این روزها که همه!خوش اخلاق اند،خوش خوراک اند و خانه به اشاره ای جمع و جور می شود،روشنا می خوابد،زینا با خودش بازی می کند نه با تبلت!من،من سرشلوغ می نشینم گوشه ی دنج خانه،قهوه و انجیرخشک و توت خشک می خورم و شماره دوزی می کنم....بوی قرمه سبزی شام آرام آرام در خانه می پیچد و من خوشحالم!
پ.ن:آقای میم آمد خانه گفت این بوی غذای ماست در راهرو پیچیده؟به خودم گفتم خوش به حالشون قرمه سبزی دارند