نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

اینکه بیدارم و نمی خوابم فقط یک دلیل دارد...خواهر فرنگ نشین سه ساعت دیگر پرواز دارد و برمی گردد سراغ زندگی اش...و در این دنیا فقط دوست دارم جای او باشم...تنها زندگی کنم و زندگی ام روتین قابل کنترل و  قابل پیش بینی  داشته باشد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد