ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چند دقیقه پیش از خواب خوبی که می دیدم بیدار شدم...
خواب دیدم رفتم پرورشگاه و یک دختر چهارساله قبول کردم که بیاید بشود خواهر وسطی!
بشود همبازی زینا و خانه ی مان پرسر و صدا تر بشود،آرزوی من برای داشتن سه تا دختر به فاصله سه سال را برآورده کند...
خیلی خووب بود...کاش میشد...