نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

آیا شبی بر من خواهد گذشت که آنقدر خسته و بی انرژی نباشم؟

آخرین شبی که همه کارها رو به راه بود،من انرژی داشتم و وقت خالی،شبی بود که فرداش روشنا یکدفعه ای دنیا آمد!!!یادم هست شب خوبی بود تصمیم داشتم کمی خرده خیاطی کنم....از آن شب نه ماه و دوهفته می گذرد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد