نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

جمله "دوباره گرفت"!

یعنی بعد از گذارندن چندساعت خوب و معمولی،یکدفعه لرز و بدن درد شروع می شود و من می خزم زیر پتو و از کار می افتم!

***

شب ها که کنار بچه ها می خوابم از فکر اینکه در این اتاق چندمتری سه نفر مبتلا به کرونای دلتا خوابیدند مو به تنم سیخ می شود!

***

هفته ی دوم آغاز شده...

نظرات 6 + ارسال نظر
مامان فرشته ها جمعه 22 مرداد 1400 ساعت 11:42

این روزها میگذرد هر چند سخت من خیلی از این خاطرات دارم سه تا بچه که پشت سرهم بودن دست تنها و‌یکی مریض میشد دوتای بقیه پشتش مریض میشدن همین علایم البته اون موقع اسمش انفلوانزا بود کار اداره هم قوز بالا قوز بود مواظب خورد خوراکتون که باشید و خوب استراحت کنید مشکلی پیش نمیاد استرس رو دور کنید هر چند خودم خدای استرسم

سلام،وبلاگ شما را خوانده ام اگر درست بگویم،واقعا با سه تا فرشته و کار بیرون،خیلی خیلی توانمند هستید...کرونا هم مثل بقیه بیماری ها می گذرد اما خب بار روانی زیادی دارد

آرامش پنج‌شنبه 21 مرداد 1400 ساعت 16:50 http://harim-e-del.blog.ir

چقدر تکرارِ این تلخی ها تلخه
برات آرزوی سلامتی میکنم
خدایا روزهای روشنمون رو برسون

ممنونم...

رویا پنج‌شنبه 21 مرداد 1400 ساعت 07:46

خیلی وقته می خونمتون جذب رقص کلمات قشنگتون شدم و خاموش البته .
امیدوارم به زودی حالتون خوب بشه و دوباره از روتین های زندگی بنویسید از بازی دختر ها ، ورزش و حال خوبتون.
آرزوهای بزرگ برای ما فعلا همینه که برگردیم به روزمرگی ها و روتین ها و سلامتی .

سلام اگر بگویم چقدر خوشحالم کردید باور می کنید؟خواننده های خاموش پیگیر را بسیار من را خوشحال می کنند،ممنونم از دعای قشنگتون

هدهد پنج‌شنبه 21 مرداد 1400 ساعت 02:28

تقریبا انقدر تصویر واضح و ترسناکیه که هنوز جرات نکردم..
وقتی بقیه از عشق و لذتی که هست میگن لذت میبرم.. ولی هنوز برام ترسناکه و فکر نمیکنم صلاحیتشو داشته باشم

سلام،بچه دار شدن پارادوکس قشنگ و ترسناکیه،کاملا بهتون حق میدم،گاهی یک وجه آن بر دیگری غلبه دارد

یاسی‌ترین پنج‌شنبه 21 مرداد 1400 ساعت 00:18 http://yasitarin.blog.ir

عزیزم....
ایشالا که زودتر خوب میشید
چقدر سخته

یاسی ترین عزیزم...ما خیلی از سختی هایی که مردم کشیدند را نکشیدیم ولی خوب بچه ها هستند کار سخت تر

هدهد چهارشنبه 20 مرداد 1400 ساعت 23:22

سلام
امیدوارم زودتر خوب بشین. خداروشکر که تقریبا سبک بوده. و در کل بهترین.
از دیروز تمام آرشیوتون روخوندم
خیلی قشنگ مینویسین.
این روزا من دارم به بچه داشتن فکر میکنم و نوشته‌هاتون درباره مادری خیلی برام جذابه.

سلام...من اگر وبلاگی خوشم می آمد خواندن آرشیو اش برایم خیلی لذت بخش بود و البته هست،
خوشحالم که شما جذب نوشته های من شدید و امیدوارم تصویر متناسبی از بچه دار شدن داشته باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد