نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

شب نگار

گاهی به حجم کارهایی که در روز انجام می دهم فکر می کنم،حس بدی پیدا می کنم...انگار یک دفعه خالی می شوم...شاید اگر این همه کار را در یک سازمان یا شرکت خصوصی انجام می دادم آلان مدیرعامل بودم.‌..شوخی نیست هندلینگ فکری و یدی!!دوتا بچه وخانه،احوالات خودم و آقای میم!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
یاسی‌ترین چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 20:50 http://yasitarin.blog.ir

باور کن از کارگر ساختمون کارمون سخت‌تره

یاسی!!! کنار ما دارند برج می سازند و من گاهی می بینم کارگرهای ساختمانی دم غروب نشستند دور هم به استراحت بهشون می گم خوش به حالتون!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد