نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

درخت ها با چراغ های نارنجی

گوگل فوتوی عزیزم،یادآوری کرد چهارسال پیش همین روزها شمال بودیم،چه شمالی...آقای میم با ما نبود،من و زینا و پدر و مادرم،زینا مریض شد،تب،استفراغ،بی حالی شدید،

چقدر ترسیده بودم،قبل از شمال هم مریض بود دکتر دارو داده بود ظاهرا خوب شد اما رسیدیم شروع شد،

بعد که برگشتیم همان روز بردمش دکتر محبوبم،اولین بار بود پیش اش می رفتیم،گفت ریه زینا عفونت کرده به خاطر هوای کثیف تهران،آمپول داد و منع تردد تا آخر زمستان،حتی گفت داخل راهروی خانه هم نرود!گفت در را قفل کنید کلید توی جیب تان!

(برای من عجیب بود هرچند آلان نزدیک دوسال تقریبا همین شدیم)

آن موقع ویلای پدرم(به قول محدثه ی عزیزم خانه باغ) فقط پی ریزی شده بود،یادم هست خسته از بیماری طولانی زینا گفتم ویلا آماده بشود شش ماه دوم سال می روم آنجا،می روم از تهران کثیف و سیاه،

نشد تا امسال،تا دیشب که آمدیم ویلا آن هم با سختی زیاد!

ماشین مان خراب شد و بکسر شد تا نزدیک ویلا!!!

اما رسیدیم،صبح من بیدار شدم بین درختان سبزی بودم با چراغ های نارنجی!

درخت های پرتقال و نارنج عزیز

نظرات 9 + ارسال نظر
سپیده شنبه 11 دی 1400 ساعت 16:41 http://sepidehalipour.ir

توی وبلاگم برام پیام گذاشته بودی .همسن و سال ...امروز فرصت شد بیام وبلاگت رو از نزدیک ببینم...میدونی وجه تشابه دیگمون چیه ؟ صاحب دوتا پسرم،یه پسر آبانی و یه پسر زاده سال کرونا...راستی شما چقدر قشنگ مینویسی...انشااله همیشه سلامتی باشه براتون

سلام سپیده جانم...چه خوب که اومدی و بهم سرزدی،ممنونم از لطفت
شباهت ها باز هم هستند،باعث شد آرشیوت رو بخونم و حس کنم خودم نوشتم

یاسی‌ترین چهارشنبه 24 آذر 1400 ساعت 18:04 http://yasitarin.blog.ir

ای جانم

مامانی سه‌شنبه 23 آذر 1400 ساعت 19:17

وای چه عاااالی

نسترن دوشنبه 22 آذر 1400 ساعت 10:59 http://second-house.blogfa.com/

نفس بکش و لذت ببر

محدثه یکشنبه 21 آذر 1400 ساعت 08:11

وای از چراغ های نارنجی … انقد خوشحالم شمام خونه باغ دارین… کیف داره…

محدثه عزیزم...خیلی حس خوبی داره داشتنش

FighterFish شنبه 20 آذر 1400 ساعت 15:35 https://fighterfish.blogsky.com

یکی از قشنگ‌ترین چیزایی که گوگلِ فضول رو برام قابل تحمل میکنه همینه...
یهو گوشی رو برداری میبینی نوتیف داده که یادته فلان سال در چنین روزی چه کار میکردی؟
*هجوم خاطرات*

هجوم خاطرات دقیقاااا

نرگس جمعه 19 آذر 1400 ساعت 16:29 http://joqdebaroonkhorde.blogfa.com

چه با صفا
واقعا هیچ جا آب و هوای شمالو نداره
البته اینکه من خودمم مال شمالم در این نظر بی تاثیر نیست=))
خوش بگذره حسابی

ممنونم نرگس جان....من هم رگه هایی از شمال دارم و بهش افتخار می کنم

رهآ پنج‌شنبه 18 آذر 1400 ساعت 21:46 http://Ra-ha.blog.ir

قشنگ نفس بکش و جای من خالی کن :)

جای همه دوستان تهرانی خالی

در بازوان پنج‌شنبه 18 آذر 1400 ساعت 18:51

عزیزم خوش بگذره حسابی

ممنونم دوست قشنگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد