نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

توسعه فردی قسمت الف

روشنا خواب بد دیده بود،گریه می کرد با صدای بلند،خواب آلود رفتم توی اتاق،گذاشتمش روی پام و خودم دراز کشیدم و خوابم برد

خواب دیدم کوله پشتی به دوش،وارد یک دانشگاه قدیمی و خیلی بزرگ در فرانکفورت شدم،دانشگاه تمام مجسمه و آب نما بود با دیوارهای بلند شبیه مترو پلیس یونان

فلسفه می خواندم آنجا،تازه وارد بودم سبک و شاد،عکس می گرفتم و می فرستادم در گروه خانوادگی

بیدار که شدم هنوز شاد بودم و روشنا خواب خواب بود.

این سبکبالی باعث شد از توسعه فردی بنویسم

توسعه فردی به نظر من یعنی رشد عرضی روح و روان،رشد کیفی مغز و جسم

کسب هرمهارت و تجربه،درس،دانشگاه و حتی ورزش و دیدن فیلم و خواندن کتاب های خوب همه باعث توسعه فردی می شوند

اما برای من مادر که تمام روز مشغول بچه ها هستم،شام و ناهار می پزم،خانه را جمع و جور می کنم،به حرف های بی پایان بزرگتر و خرابکاری های تمام نشدنی کوچکتر اهمیت می دهم،بازی می کنم،کلیپ ساخت دست بزرگتر را می بینم،کوچکتر را می خوابانم،عوض می کنم،جارو و طی می کشم،چای و میوه برای همسر خسته می برم،حرف هایم را از ده صافی رد می کنم تا مرد خسته ی پر دغدغه آخر شب غر نشنود،

سهمی از این توسعه دارم؟

جسمی که بر اثر زایمان تحلیل رفته و اضافه وزن پیدا کرده،بی خوابی و بدخوابی ها ضعیفش کرده در کجای این توسعه قرار گرفته؟

اعصابی که به دلیل کارهای پرفشار مادری و خانه داری و نداشتن تفریح و وقت خالی فشرده شده،افسردگی و خشم دارد ،نه تنها توسعه نیافته که بدتر خراب شده.

برای من مادر که به دلیل بچه کوچک،هوای آلوده،کرونا،و نداشتن پرستار و مادری که تمام روز بچه هایم را نگه دارد از کار و فعالیت های اجتماعی محروم شدم چه توسعه فردی تعریف شده؟این انزوای خودخواسته در کجای توسعه فردی قرار دارد؟

پست بعدی ادامه اش می دهم

نظرات 5 + ارسال نظر
مهی چهارشنبه 29 تیر 1401 ساعت 11:35

سلام عزیزم نمیدونم ادامه پستت چی خواهد بود ولی
شرایطی که میگی واقعا سخته، حتی تصورش هم سخته، توی این شرایط تمرکز کردن کار حضرت فیله!
اما آخه من همیشه با یه چیزی مشکل دارم، اینکه تایم نداریم برای خودمون وقت بذاریم، مگه خودمون چیزی به غیر از اینا هستیم؟ محیطی که الان تو توش هستی یا من توش هستم برای توسعه فردی ما بهترین محیط ممکنه، یعنی چرا اون تایم مادری کردن، همسرداری کردن یا خانه داری کردن رو جزو اون تایم خودمون حساب نمی کنیم؟ الان خیلی مصطلحه که میگن برای خودت وقت بذار و اینا، به نظرت اون لحظه ای که داری به حرفای بزرگه گوش میدی خودت نیستی؟ اگه آره، چرا نیستی؟ اگه هستی، چرا این زمان رو جزو زمانی که داری روی خودت کار میکنی حساب نکنی؟ مگه همه اینها جزو تجربه زیسته هرکس حساب نمیشن که اختصاصی ان؟

میگم سر فرصت
ولی ممنون که عالی نوشتی

آذر چهارشنبه 29 تیر 1401 ساعت 10:01 http://rozayedor.blogfa.com

سلام . خوبید. امیدوارم عالی باشید
من تازه وبلاگتون رو دیدم
دخترای منم همسن دخترای شما هستن. منم همینقدر خسته ام. تازه تا دو ظهر هم باید تو اداره با همکارای ضد حال سروکله بزنم
هیچ وقتی برای خودم ندارم خیلی خوب احساستون رو درک میکنم

سلام خدا گل دخترهات رو حفظ کنه
ممنونم که بهم سر زدی
خسته نباشی

سپیده سه‌شنبه 28 تیر 1401 ساعت 16:23 http://Sepidehalipour.ir

امروز یه جا شنیدم قدر زمانی که برای والدگری میذارید رو بدونید،
چون اگه این تایم نباشه هشت سال بعد،ده ها برابر باید هزینه پرداخت کنید.
(برای من جمله رو به جلو هل دهنده‌ای بود و خوشحالم که شنیدم )

جمله رو من هم شنیدم آلان چندبرابر سال های بعد نتیجه میده

نسترن سه‌شنبه 28 تیر 1401 ساعت 16:14 http://second-house.blogfa.com/

مونا جانم بیا بغلم
انگار خودم رو توی این پست دیدم، خودی که شاید تو دنیای موازی داره زندگی می‌کنه ، منی که هر لحظه به فکر توسعه و بهتر شدنم ولی گاهی فکر میکنم حداقل همین بمونم هرروز بهتر شدنم پیشکش
اما ثمر زندگی شما دوتا دسته گل نازه

بیا بغلم که عالی هستی
ثمره زندگی ما خودمون هستیم هروز به به توسعه فردی بیشتری دست پیدا می کنیم

رویا سه‌شنبه 28 تیر 1401 ساعت 13:28

مونا جان یک بخشی از آرزوهات ، رویاهات لااقل فرق می کرد اینقدر شک نمی کردم من توام یا تو منی ؟
از ته قلب من و از رویاهای جوانی ام می نویسی .

رویای عزیزم چه شباهتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد