ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شنبه است
بعد از حدود دوهفته شنبه ای شبیه شنبه های قبل
آقای میم ظهر از سرکار می آید،باید ناهار بپزم،بچه ها را صبحانه بدهم،ریخت و پاش ها را جمع و جور کنم تا ساعت ۱و نیم
خواب آمده پشت پلک هایم،دست از گوشی برنمی دارم
کلا دوست ندارم شیفت بشوم به روتین قبلی
خانه جارو و طی و گردگیری نیاز دارد
لباس های شسته شده تا کردن می خواهد
روشنا امروز خیلی خوابیده و صبحانه میل ندارد
زینا کلاس تکواندو دارد
من
من دلم می خواهد بخوابم!
منم امروز دلم خیلی خواب میخواست
خیلی سخت میشه