هنوز لباس های عید غدیر روی بند بودند که لباس مشکی ها را شستم و پهن کردم روی بند رخت.
پدربزرگم رفت.
عزیزم مونا جان تسلیت میگم
ممنونم مامانی جان
مونای عزیزم ، خدا رحمتشون کنه. بابابزرگ ها یه دفتر خاطرات قشنگ و دلچسب هستن، امیدوارم با یادآوری خاطرات خوششون دلت گرم باشه، براشون فاتحه میخونم..
محدثه عزیزم...بزرگوار و مهربانیخاطرات بچگی ام مثل یک فیلم روی تند میاد و میره و باورم نمیشه روزهایی رو می گذرونم که پدربزرگم نیست...
روحشون شاد
عزیزم مونا جان تسلیت میگم
ممنونم مامانی جان
مونای عزیزم ، خدا رحمتشون کنه. بابابزرگ ها یه دفتر خاطرات قشنگ و دلچسب هستن، امیدوارم با یادآوری خاطرات خوششون دلت گرم باشه، براشون فاتحه میخونم..
محدثه عزیزم...بزرگوار و مهربانی
خاطرات بچگی ام مثل یک فیلم روی تند میاد و میره و باورم نمیشه روزهایی رو می گذرونم که پدربزرگم نیست...
روحشون شاد