ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
آقای میم رفت اسکن قلب،با حال بد برگشت،اسکن ها را دو دکتر حاذق دیدند و هر دو تاکید کردند سکته ای در کار نبوده!
انگار آفتاب از پشت ابر بر زندگی ما دوباره تابیده باشد،همه چیز روشن شد.
این روزهای باقیمانده تا شاغل شدنم دارم تمرین می کنم اول صبح شام و ناهار بگذارم با سرعت بالا جمع و جور کنم،استاندارد تمیزی را کمی پایین بیاورم و از بعضی بهم ریختگی ها مخصوصا در اتاق بچه ها چشم پوشی کنم.
زینا را عادت بدهم یا ظهر بخوابد یا خودش مشق هایش را بنویسد و من فقط نگاه کنم و دیکته بگویم.
روشنا را هر روز می فرستم مهد تا بهانه نگیرد.
اما همه ی اینکارها را بر پایه ی اضطراب جلو می رود...این اضطراب لعنتی باعث شده هرشب کابوس ببینم و یادمبماند چه خوابی دیدم و تمام روز برایم تکرار شود.
هنوز نمی دانم من آدم محکم و با پوسته روانی ضخیم هستم که در محیط کار دوامبیاورم یانه؟
آدم درس و کار و بچه ها و خانه هستم؟
این چالش بزرگ من را به مبارزه فراخوانده و من در سی و سه سالگی توان مبارزه دارم؟؟؟؟
خیلی برات خوشحالم مونای نازنین
ممنونم نسترن عزیزم
گاهی داریم عادی زندگیمون رو میکنیم یهو یه طوفان میاد همهی حال و آینده رو میبره زیر سوال و یه ترسی میشینه توی وجودت از آمادهنبودن و شوکی که بهت وارد شده...
کمکم خودت رو پیدا میکنی میفهمی داری آماده میکنی خودت رو برای بدتر از اینها
بعد ناباورانه یهو آفتاب میاد بیرون
انگار اون طوفان و شوک بعدش فقط برای محک ظرفیت وجودی تو بوده
و مونا تو چه خوب مدیریتش کردی، با اینکه ترسیده بودی اما فرو نریختی همین مهم بود...
تو از پس آینده با همهی کافینبودنهات برمیای، شک نکن
تک تک جمله هات رو بارها خوندم و چه آرامش بخش بودند شبیه خودت آرامش عزیزم
به نظرم وقتی یه چیزی رو تو ذهنت داری و به سمتش قدم های کوچولو برمیداری یعنی ظرفیتش رو داری.
اگر نشسته بودی تو خونه و فقط غر می زدی که دوست دارم شاغل باشم همچین حرفی رو نمی زدم ولی تا الان خیلی هوشمندانه داری قدم برمیداری. ظرفیت خودت و بقیه رو می سنجی اول. همه چیز رو آماده میکنی و بعد میری سراغ قدم بعدی و ظرفیت بالاتر.
به نظر من که خیلی موفق تر از کسی میشی که ۲۲ سالگی شروع بکار کرده. چون به هر حال لازمه مادری و خانه داری مهارت هایی چون مدیریت - صبر و خیلی چیزهای دیگه س و البته ناامید نشدن و این مهارت ها تو محیط کار قطعا خیلی بهت کمک میکنه که خوب پیش بری.
امیدوارم همسرت هم زود حالش بهتر بشه و نگران ایشون دیگه نباشی.
ممنونم صبای عزیزم که آنقدر دقیق برام نوشتی...بارها خوندمش
حتما آدمش هستی که با شوق و هدف گذاری داری براش تلاش میکنی:) همینکه داری قدم قدم میری جلو یعنی لایق تغییرات خیلی مثبتی هستی*_*
سی و سه سالم خیلی کمه ها:)) ورودی های کانون ما اکثرا متولد ۶۷و قبل تر بودن:)
ممنونم...چه دلگرم کننده برام نوشتی،چندبار کامنت ات رو خوندم و هربار لبخند زدم،
زودتر از اونچه که فکر می کنی یادمیگیری
امیدوارم