نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

از این پیچ های تند۲

پدرم را که می بینم دلم ریش ریش می شود،هنوز دوران نقاهت را می گذراند و حرکاتش آرام است، کمی خمیده راه می رود و رنگ و روی پریده دارد،

مادرم در چشمانش غم نشسته،تابه حال آنقدر غمگین ندیده بودمش،وقت صحبت با من برخلاف تمام این سال ها،جلوی اشک هایش را نمی گیرد،پریشان و گیج به نظر می رسد از شدت ضربه ای که به هردو وارد شده،

دکتر می روند،اوضاع خوب به نظر نمی رسد،کبد به کلیه و قلب آسیب زده،انسولین وارد چرخه ی دارویی می شود،پرهیز غذا هم هست،آینده در ابهام و به شدت غم انگیز به نظر می رسد.

من....من نمی دانم باید چه کنم،فقط سعی می کنم به هردو امید بدهم و اینکه بپذیرند باید از حالا به بعد این مدلی زندگی کرد.

خوشحالی یعنی اطمینانی درونی به این که درد و رنج و سختی و بیماری و مرگ جزء لاینفک زندگی‌ست

اما هیچ کدام از آنها نمی‌تواند مرا از پا بیاندازد.

نظرات 5 + ارسال نظر
غ ز ل دوشنبه 23 بهمن 1402 ساعت 15:27 https://life-time.blogsky.com/

سایه هر دوشون مستدام

نسترن دوشنبه 23 بهمن 1402 ساعت 14:56 http://second-house.blogfa.com/

هزارآفرین به دو خط آخرت مونا
برای بابا هم از خدا سلامتی و طول عمر با عزت میخوام...ان شاالله هرچی زودتر سلامتی شون بدست بیارن

نسترن عزیزم این دوخط آخر از من نیست ولی این روزها خیلی بهش احتیاج داشتم،ممنونم از دعای قشنگت

مریم یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 10:05 http://sarzamin-e-maryam.blogfa.com

سلام مونای عزیز.
چقدر سخته آدم بیماری و درد عزیزانش رو ببینه و کاری ازش برنیاد...
الهی که به این ماه خوب خدا، خدا غم و درد رو از خونه تون دور داشته باشه و سلامتی عطا کنه.

خوشحالم از آشناییت

مریم عزیزم متشکرم از دعاهای قشنگت
من هم خوشحالم که خواننده وبلاگت هستم

Lily یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 03:53

مونا جون حالتون رو‌درک می‌کنم. امیدوارم کنار هم تندرست و شاد باشید. زندگی می‌تونه با وجود همه دردهایی که در سالمندی سراغ ادم میاد قشنگ باشه اگه فرزندهایی مثل شما باشند.

ممنونم،بعد از خواندن کامنت قشنگت
یک لبخند قشنگ نشست روی لبم

گمنام شنبه 21 بهمن 1402 ساعت 17:17

با سلام. خدا به والدین محترم و به شما و تمام خانواده طول عمر با سعادت و سلامتی و برکت عطا کنه، ان شاء الله
نمیدونم تا چه حد با طب سنتی یا همون طب ایرانی میونه دارید، اما توصیه میکنم حتما با متخصص حاذق در طب سنتی هم دیداری داشته باشید؛ بعضی از عارضه ها یا بیماریهایی که به نظر خیلی سخت میان، به لطف خدا با کمک روش های طب ایرانی براحتی درمان میشن. متخصصان طب سنتی هم مثل سایر پزشکها معمولا در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی، دوره پزشکی عمومی رو تمام میکنن و بعد موقع انتخاب تخصص، طب ایرانی یا سنتی رو انتخاب میکنن.
مثلا میتونید از آقای دکتر حسن اکبری یا دکتر غلامرضا کرد افشاری مشورت بگیرید. حکیم حسین خیراندیش هم گویا استاد طبیبان سنتی متعددی بودند.
یا حق

سلام
بله آشنایی نسبی دارم،متشکرم از معرفی حیکم های حاذق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد