نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

دخترگل گلی

*صحبت کردن با دختر گل گلی خیلی جذاب!

همزمان مهارت های مکالمه انگلیسی و فارسی و پانتومیم!

به چالش کشیده می شود!

تجربه های بسیار متفاوتی دارد،

مثلا گفت ۱۷سالگی با یک سازمان که خانواده هایی در امریکا پیدا می کند تا آن ها با این خانواده ها زندگی کنند،به امریکا رفته!

بیست سالگی سه ماه در آرژانتین در آژانس مسافرتی کار کرده،دوهفته برزیل بوده،اتریش درس خوانده و حالا با اینکه اصلیت بلژیکی ندارد،در بروکسل زندگی‌ می کند!

*دیشب به زینا و دخترگل گلی دیکته گفتم از متن کلاس اول،

خیلی خوب و با علاقه می نوشت،غلط هایش را به زبان خودش ترجمه می کرد و من به فارسی می نوشتم،

*به سختی و با ترس حرکت می کنم،از پله های خانه باغ بالا و پایین نمی روم،بازار و خرید با بچه ها نرفتم،کمک نمی کنم و بیشتر در حال استراحتم.

این نیز بگذرد....


نظرات 2 + ارسال نظر
محبوب حبیب پنج‌شنبه 29 شهریور 1403 ساعت 14:43

سلام مونا جان
خانه باغ فرصت خوبی هست که بهتر بشی به مدد کمک اطرافیان.

ان شاالله بتونی کم کم درسها رو هم بخونی

ممنونم دوست عزیزم

فرزانه چهارشنبه 28 شهریور 1403 ساعت 12:36

بالاخره نگفتی دختر گل گلی اصالتا کجایی هست؟؟

فرنگ نشین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد