نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....
نوشته های من...

نوشته های من...

نوشته های من وقتی بچه ها خوابیدند....

اراده

اراده عنصر مهم رسیدن به هدف هاست،یعنی سنگ هم از آسمان ببارد من کار خودم را به وقتش انجام بدم.

اعتراف می کنم در پروژه کاهش وزن سست اراده ترین ورژن خودم هستم و گرنه از ۱۷ فروردین تا حالا باید تمام می شد.

 خواستم با ورزش و روحیه خوب شروع کنم و نشد

و آلان کمترین میزان فعالیت خودم را دارم،بیشتر در حال استراحتم مجبورم با کمترین کالری ممکن به خاطر زانوهام شروع کنم ،شاید این پارگی  منجر به عمل بشود و با اضافه وزنم امکانش نیست.

این سفر به خانه باغ واقعا حس بدی داشتم،همه اش نشسته بودم،اگر جایی میرفتیم مثل خانم های مسن سنگین وزن لنگان لنگان راه می رفتم،انگار نه انگار با خواهر فرنگ نشین و دختر گل گلی فقط یک سال تفاوت سنی دارم!

پله های خانه باغ که هیچ!

بچه ها طبقه بالا می گفتند و می خندیدند و من پایین تنها بودم(خواهر کوچک فاینال داشت سه تایی رفتند فاینال بدهد)

خواهرفرنگ نشین پله ها را می دوید!!!

با پدرم پیاده می رفت نانوایی

با زینا و دختر گل گلی رفتند یک پیاده روی طولانی دور روستا

همه ی حس های بد فقط برای یک چیز بود: اضافه وزن من!

باید یکبار برای همیشه تمام کرد.

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا سین جمعه 30 شهریور 1403 ساعت 09:52

مونا جان
من بهت قول میدم دکترا اشتباه کرده، مشکلی که برات پیش اومده از اضافه وزن نیست ، اضافه وزن زیر ده کیلو همچین اثری نداره
من مدل های مختلف درد زانو رو داشتم، تو این درد ژنتیک ساختار پا و زانو خیلی موثره.
مکمل کلسیم و منیزیم رو دائم بخور خیلی خوبه
پات هم بعد به مدت خیلی بهتر میشه ،اینطوری نمیمونه، یکم استراحت اوضاعت رو بهتر می‌کنه .
من خودم ده سال پیش شرایطم طوری شد که حدود دو هفته از خونه بیرون نرفتم ،خبلی درد داشتم ولی به مرور بهتر شد ، غصه نخور

ممنونم دوستم...امیدوارم به زودی همه چیز عادی بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد