ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تمام دیروز که خانه در هم ریخته را جمع می کردم،می شستم،
جارو و طی می کشیدم،پادکست "رادیو مرز" را گوش می کردم،اپیزود خانه داری چگونه بین زن خانه دار و آدم ها فاصله ایجاد می کند.
اول فکر می کردم فقط من این حس جداماندگی را دارم،بعد که دوساعت به روایت های مختلف زن های داستان گوش دادم فهمیدم این حس لعنتی مشترک هست اما یک پادزهر دارد"استقلال مالی"،
سه تا از زنان داستان از همسرهایشان حقوق خوبی در مقابل کار خانه می گرفتند( یکی از آن ها حتی بیمه داشت)و مرد حساب و کتاب مالی جداگانه ای نداشت،در نتیجه از خانه ماندن و نقاشی کشیدن(دو تا از زن ها مادر نبودند) و بزرگ کردن بچه ها حس بدی نمی گرفتند هرچند فشار سنگین خانواده و دوستان برای کار کردن روی آن ها بود.
با خودم کمی فکر کردم من هم روزهایی که آقای میم درآمد بهتری دارد و من از پس هزینه های درجه دو و سه خودم برمی آیم انگیزه کمتری برای کار دارم و برعکس در تنگناهای اقتصادی بهتر و با تمرکز بهتری درس می خوانم.
من هم تا چندسال قبل از خانه داری و مادر بودن لذت می بردم، چرخیدن در خانه و مرتب کردن و آشپزی و بشور و بساب!حالم را خوب می کرد.
دوست داشتم با زینا وقت بگذرانم و به بچه های بیشتر فکر می کردم.
اما وقتی دیدم ته حسابم برای مقدار کم باید حساب و کتاب کنم و هیچ پس اندازی ندارم تا در اوضاع سخت مالی بتوانم استفاده کنم
خانه داری برایم یک ترمز روانی شد.
و این درست چندماه قبل از بارداری سر روشنا بود و خوب تمام این سال های بعد تولد روشنا دست و پا زدم تا کاری داشته باشم و دانش و مهارت یک شغل خوب را داشته باشم.
و آلان اینجا هستم.
به نظرم اون تمایل به اداره ی خونه برای زنا انگار ذاتی شده:)) و این احتمالا به دلیل حافظه ی تاریخی ماست
ولی به جز بحث استقلال مالی که واقعا مهمه یه بحث دیگه هم وجود داره و اون از دست دادن شانس تجربه هست !
وقتی خانمی توی خونه هست، شانس تجربه کردن موقعیت های مختلف و دیدن و شنیدن روایات مختلف رو از دست میده و به دلیل همین ندیدن و نشنیدن بعد از مدتی نمیتونه تصمیمات مهم رو به درستی اتخاذ کنه! حتی تو سنین بالاتر یه جوری میشه که حتی یه بچه هم میتونه گولش بزنه!
چندی پیش یه ویدئو میدیدم از خانمی در دوربین مستند دهه چهل و میگفت ازدواج باید براساس عقل خود آدم باشه نه کمیته ی خاله و دایی ولی برای عاقل بودن باید تجربه داشت و کسی به ما اجازه نمیده تجربه کسب کنیم!
اون جمله ی برای عاقل بودن باید تجربه داشت خیلی حق بود واقعا=))
این تمایل داره تغییر می کنه دقیقا به همین دلیلی که نوشتی،میل به تجربه.
استقلال مالی که باشه می تونی تجربه های زیادی داشته باشی(صرفا رابطه منظورم نیست).
جمله های آخرت خیلی درست بود
واقعا چه جمله ای
من که دلم خونه داری می خواد. از کار کردن خسته شدم. حالا من که کارمند نیستم اما تصورش هم سخته که هرروز لباس فرم بپوشی بری سر کار
آدم ها روحیات متفاوتی دارند